یکی از مباحث«علوم قرآنی»که کمتر به آن پرداخته میشود، «تحزیب و تجزئه قرآن»است.در این مقاله سعی شده است، به طور مختصر درباره این تقسیمات و سیر تاریخی آن توضیحاتی ارائه شود.
این نامها عبارتند از:جزء، حزب، ورد، نصف حزب، ربع، ثمن، منزل و رکوع.
برخی از این نامها، کهن و قدیمی و برخی متأخر و مستحدث هستند.
این سه نام، از جمله نامهای قدیمی هستند.امروزه، از میان این سه، فقط جزء و حزب رایج و مستعمل است و ورد-به عنوان نامبخشی از قرآن-دیگر کاربردی ندارد.
سخاوی (1)p}(643 ق)در مورد کاربرد جزء، حزب و ورد چنین میگوید:
«یقال:اجزاء القرآن و الاحزاب و الاوراد بمعنی واحد و اظن الاحزاب مأخوذا من قولهم:حزب فلان ای جماعته لان الحزب طائفة من القرآن و الورد اظّنه من الورد الذی هو ضد الصدر لان القرآن یروی ظمأ القلوب.» (2)
«گفته میشود:اجزاء قرآن، احزاب و اوراد(قرآن)، همه به یک معنایند و گمان میکنم، حزب قرآن از «حزب»به معنای جماعت گرفته شده باشد.زیرا «حزب»طایفه و گروهی از آیات قرآن است و اما ورد، گمان میکنم این کلمه از ورد(بر سر آب رفتن)ضد صدر (از سر آب برگشتن)باشد؛زیرا قرآن دلها را سیراب میکند.»
از گفته سخاوی استفاده میشود که در قدیم این سه نام به یک معنی به کار میرفته است.ولی در حال حاضر، حزب به بخشی کوچکتر از یک جزء اطلاق میشود؛جزء 30/1 قرآن است و حزب 60/1 قرآن نزد مغاربه(علمای مغرب زمین اسلامی مثل:تونس، الجزایر، لیبی و مراکش)و مصریها؛ولی نزد مشارقه (علمای مشرق زمین اسلامی مثل ایران، عراق، عربستان و سوریه...)120/1 قرآن است.هرچند امروزه به خاطر پیشرفت ارتباطات و راحتی تماس و ارتباط بین مردم نقاط مختلف، حتی قرآنهایی که در مشرق زمین اسلامی چاپ و توزیع میشوند، 60 حزبی هستند و نه 120 حزبی.مثل قرآنی که به خط خطاط معروف سوری «عثمان طه»، نوشته شده و به روش مغاربه(60 حزبی) تقسیمبندی شده است و علاوه بر سوریه، در ایران و مخصوصا در عربستان، به تیراژ وسیع چاپ و منتشر میشود.
در بعضی از قرآنها که به روش مغاربه تقسیمبندی و نامگذاری شده است، مثل قرآن رسمی کشور لیبی، تقسیم 30 تایی وجود ندارد؛بلکه بزرگترین تقسیم آن حزب است که 60/1 قرآن میشود.
[به تصویر صفحه مراجعه شود]
در قرآنهای 60 حزبی، هر حزب را به 4 قسمت تقسیم کرده، و آن را ربع مینامند.در قرآنهای 120 حزبی، هر حزب را به دو بخش تقسیم کرده و آن را نصف الحزب مینامند.در واقع، نصف الحزب و ربع، دو نام برای یک نوع تقسیم هستند.یعنی هر کدام 8/1 یک جزء میشوند یا 240/1 کل قرآن.
[به تصویر صفحه مراجعه شود]
در قرآنهای 60 حزبی که در برخی کشورهای آفریقایی مثل لیبی، الجزایر، مراکش و سودان رایج است، هر ربع را دو قسمت میکنند و هر قسمت را ثمن مینامند.
منزل، نام 7/1 قرآن که امروزه در قرآنهای رایج در شبه قاره هند مرسوم است.در این قرآنها، علاوه بر تقسیم 30 جزئی، تقسیم هفت منزلی نیز دیده میشود.
[به تصویر صفحه مراجعه شود]
رکوع نام تقسیم دیگری از تقسیمات قرآنی است که در بعضی از مصاحف، به خصوص مصحفهای شبه قاره هند بکار رفته است.و طبق گفته علی محمد ضبّاع(3)(ت 1376 ق)در انتهای قرآنی که زیر نظر او به چاپ رسیده؛تعداد آیاتی از قرآن را نشان میدهد که اگر کسی هر روز آن تعداد را حفظ کند، در طی 2 سال، تمام قرآن را حفظ خواهد کرد.طبق این گفته کل رکوعات باید حدود 730 عدد باشد.و شاید وجه تسمیه این نوع تقسیم به رکوع، اشاره به این باشد که هر یک از این تقسیمات، مقدار مناسبی است که نمازگزار بعد از قرائت حمد در نماز، آن مقدار را بخواند و به رکوع برود. (البته طبق فقه اهل سنت که قرائت سوره کامل بعد از حمد، واجب نیست.)
هرچند با مراجعه به قرآنهایی که علامت رکوع دارند، درمییابیم که تعداد رکوعها در کل قرآن 555 عدد است که با گفته ضباع تناقض دارد.
این نکته نیز جالب توجه است که علامت«ع»در قرآنهای چاپ شده شبه قاره هند، همراه با شمارههایی در حاشیه مصحف دیده میشود.به عنوان مثال، در کنار آخرین آیه سوره بقره این علامت به این شکل
[به تصویر صفحه مراجعه شود]
دیده میشود.یعنی شمارهای در بالا، شمارهای در وسط و شمارهای نیز در پایین حرف«ع».
شمارهای که در بالای حرف«ع»قرار دارد، اشاره به شماره مسلسل رکوع در سوره است.شمارهای که در وسط حرف ع قرار دارد بیانگر تعداد آیات رکوع مورد نظر است و شماره پائینی، به شماره مسلسل رکوع در جزء مورد نظر اشاره دارد. (4) پس در مورد فوق شماره 40 یعنی، این رکوع، چهلمین رکوع سوره بقره است. (پس سوره بقره 40 رکوع دارد).شماره 3 یعنی این رکوع شامل 3 آیه است و شماره 8 یعنی این رکوع(که در جزء سوم واقع شده)هشتمین رکوع این جزء است.
[به تصویر صفحه مراجعه شود]
این تقسیم ظاهرا در زمان رسول اکرم(ص)مرسوم بوده است.
سخاوی چنین نقل میکند:
«قال ابو عبید:حدثنا مروان بن معاویة عن عبد الله بن عبدالرحمن الطائفی قال:حدثنی عثمان بن عبد الله بن اوس الثقفی عن جده:انه کان فی الوفد الذین قدموا علی رسول الله-ص-من بنی مالک، فانزلهم فی قبة له فی المسجد؛قال:فکان یأتینا فتحدّثنا بعد العشاء و هو قائم حتی یراوح بین قدمیه من طول القیام و کان اکثر ما یحدثنا شکایته قریشا و ما کان یلقی منهم، ثم قال:کنا مستضعفین، فلما قدمنا المدینة انتصفا من القوم و کانت سجال الحرب بیننا، علینا و لنا.قال:فاحتبس عنا لیلة، فقلنا یا رسول الله لبثت عنا اللیلة اکثر مما کنت تلبث.قال:نعم طرأ علیّ حزبی من القرآن فکرهت ان اخرج من المسجد حتی اقضیه» (5)
«عثمان بن عبد الله از جدش نقل میکند که او با گروهی از بنی مالک که برای دیدن رسول خدا(ص)به مدینه آمده بودند، همراه بود.حضرت آنها را در قبهای که در مسجد داشتند، منزل داده بودند.وی میگوید: آن حضرت شبها بعد از عشا نزد ما میآمدند و ایستاده برای ما صحبت میکردند و آن قدر این سخنان طول میکشید که از خستگی اینپا و آنپا میشدند و بیشترین سخنان آن حضرت، شکایت از قریش و کارهای آنان بود و سپس گفتند:ما(در مکه)ضعیف بودیم وقتی به مدینه آمدیم، از آن مردمان انتقام گرفتیم و در جنگ گاهی ما پیروز میشدیم گاهی آنان».راوی در ادامه گفت:«یک شب حضرت دیر آمدند.ما عرض کردیم:یا رسول الله! امشب بیش از شبهای دیگر دیر کردید.فرمودند:بله حزب قرآنم را باید میخواندم.لذا نخواستم تا آن را نخواندهام از مسجد خارج شوم.»
رسول اکرم-ص-فرمودند:«سور طوال»را به جای تورات به من دادند، «سور مئین»را به جای انجیل و«سور مثانی»را به جای زبور و با «سور مفصل»(68 سوره)به سایرین برتری داده شدم و این قرآن بر سایر کتب، سیطره دارد و تورات کتاب موسی و انجیل کتاب عیسی و زبور کتاب داود است.
سخاوی در ادامه میگوید:
ابو عبید، این حدیث را از طریق دیگری نقل کرده و در آخر آن این مطالب را افزوده است:
«فقلنا لاصحاب رسول الله-ص-فکیف تحزّبون القرآن؟فقالوا:نحزّبه ثلاث سور و خمس سور و سبع سور و تسع سور واحدی عشرة سورة و ثلاث عشرة سورة و حزب المفصل فیما بین قاف و اسفل» (6)
«به اصحاب رسول الله-ص-گفتیم:قرآن را چگونه تقسیمبندی میکنید؟گفتند:سه سوره، پنج سوره، هفت سوره، نه سوره، یازده سوره، سیزده سوره و حزب مفصل که از سوره قاف تا آخر قرآن است.»
این تقسیمبندی با ترتیب فعلی سورهها بدون احتساب سوره حمد، به این شکل قابل تطبیق است:
حزب اول:بقره، آل عمران، نساء.(ثلاث سور)
حزب دوم:مائده، انعام، اعراف، انفال، برائت (خمس سور)
حزب سوم:یونس، هود، یوسف، رعد، ابراهیم، حجر، نحل، (سبع سور)
حزب چهارم:اسراء، کهف، مریم، طه، انبیا، حج، مؤمنون، نور، فرقان، (تسع سور)
حزب پنجم:شعرا، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، (احدی عشرة سورة)
حزب ششم:صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد(ص)، فتح، حجرات، (ثلاث عشرة سورة)
حزب هفتم:ق تا آخر(حزب المفصل)که 65 سوره میشود.»
ناگفته نماند که حزب مفصل طبق روایتی در کتاب «شریف کافی»، 68 سوره است، مرحوم کلینی چنین نقل میکند:
«قال رسول الله-ص-اعطیت السور الطوال مکان التوارة و اعطیت المئین مکان الانجیل و اعطیت المثانی مکان الزبور و فضلت بالمفصل ثمان و ستون سورة و هو مهیمن علی سائر الکتب و التوراة لموسی و الانجیل لعیسی و الزبور لداود» (7)
«رسول اکرم-ص-فرمودند:«سور طوال»را به جای تورات به من دادند، «سور مئین»را به جای انجیل و«سور مثانی»را به جای زبور و با«سور مفصل» (68 سوره)به سایرین برتری داده شدم و این قرآن بر سایر کتب سیطره دارد و تورات کتاب موسی و انجیل کتاب عیسی و زبور کتاب داود است.»
البته در تفسیر عیاشی 67 سوره ذکر شده است. (8)
مرحوم فیض کاشانی در مقدمه«تفسیر صافی»، درباره این الفاظ توضیحاتی دادهاند که خلاصه ترجمه آن چنین است:اقوال و آرا در توضیح الفاظ این حدیث متفاوت است و بهترین و مناسبترین آنها این است که: سبع طوال عبارت است از 7 سوره بلند قرآن بعد از فاتحه؛با این فرض که انفال و برائت یکی باشند.مئین از بنیاسرائیل تا هفت سوره بعد که حدودا 100 آیهای هستند.مفصل از سوره محمد-ص-تا آخر قرآن و مثانی بقیه سورهها هستند که از طوال کوچکتر و از مئین بزرگترند. (9)
همانطور که ملاحظه میشود در روایات شیعه نیز حزب مفصل ذکر شده است با این تفاوت که حزب مفصل در روایت اهل سنت 65 سوره دارد(از ق تا آخر قرآن)و در روایت کافی 68 سوره(از محمد-ص-تا آخر قرآن)و در روایت عیاشی 67 سوره(از فتح تا آخر قرآن).
به هر حال، طبق این تحزیب و تجزئه-با فرض صحت روایت ابو عبید-قرآن در زمان رسول اکرم-ص- به هفت حزب یا جزء تقسیم شده است و ابتدای هر حزب بدون احتساب سوره حمد با همان سورهای است که بدان اشاره کردیم.جالب است بدانیم که این تقسیمبندی، هنوز در قرآنهایی که در شبه قاره هند به چاپ میرسند، تحت عنوان«منزل»(منزل اول...منزل سابع)دیده میشود.
این تیمیّة(728 ق)نیز به روایت فوق استناد کرده و عبارات«ثلاث سور»«خمس سور»، «سبع سور»و... را همانطور فهمیده است که ما بدان اشاره کردیم.وی در ترجیح این که قرآن باید به هفت قسمت تقسیم شود، با استناد به حدیث فوق میگوید:
«فاذا قرأ القاری فی الیوم الاول البقرة و آل عمران و النساء بکمالها و فی الیوم الثانی الی آخر براءة و فی الیوم الثالث الی آخر النحل کان ذلک افضل...» (10)
«وقتی قاری در روز اول، بقره، آل عمران و نساء را کامل بخواند و در روز دوم تا آخر برائت و در روز سوم تا آخر نحل، بهتر است...»
در اینجا بد نیست، به نکتهای مهم اشاره کنیم که هرچند با بحث تجزئه قرآن ارتباطی ندارد ولی در بحث جمع قرآن بسیار مهم است و آن نکته این است که:به استناد حدیث فوق و شهادت شخصی چون ابن تیمیّه-که از بزرگان اهل سنت و یکی از رهبران فرقه وهابیّت است -تقسیمات قرآن در زمان رسول اکرم-ص-بر اساس سورههای قرآن مشخص بوده است.لازمه این سخن، این است که ترتیب سورهها هم در زمان رسول خدا-ص- انجام شده باشد؛پس آیات هم باید در زمان آن بزرگوار مرتب شده باشند.و بدین ترتیب روشن میشود که نسبت جمع قرآن به خلفا و در زمان بعد از رسول اکرم است«ص»-اگر نگوییم قطعا باطل است-لااقل قابل خدشه است.
از دیگر کسانی که به این حدیث درباره تحزیب قرآن توسط صحابه در زمان رسول خدا(ص)اشاره کرده، ابن کثیر در مقدمه تفسیرش میباشد. (11)
از جمله مهمترین تقسیمبندیها در این بحث، تجزئه و تقسیمی است که در زمان منصور دوانیقی صورت گرفته و هیچ بعید نیست، اساس تقسیم 30 جزئی باشد که امروزه متداول است.
«و یقال:ان المنصور قال لعمرو بن عبید:انی ارید ان احفظ القران ففی کم تقول انی احفظه؟فقال: اذا یسر الله عز و جل ففی سنة، قال انی احب ان اجزی ذلک علی نفسی اجزاء لا تزید و لا تنقص، احفظ منها کل یوم جزءا لا اخل به یوما واحدا.فقال عمرو:اتحب ان اصنع ذلک؟قال:نعم.فقسم القرآن علی ذلک. کتبها مصاحف و جعل کل اثنی عشر من تلک الاجزاء واحدا فصارت ثلاثین جزءا و فصل بین الاجزاء بخط من ذهب فی آخر کل جزء» (12)
«گفته میشود، منصور دوانیقی به عمرو بن عبید (13) (ت 158 ق)حجر گفت:میخواهم قرآن را حفظ کنم، به نظر تو در چه مدت میتوانم این کار را بکنم؟عمرو گفت:اگر خدا کمک فرماید در یک سال.منصور گفت: دوست دارم آن را برای خود به طور کامل تقسیم کنم که نه زیاد بیاید و نه کم، و بدون وقفه روزی یک جزء(یک بخش)آن را حفظ کنم.عمرو گفت:آیا دوست داری من این کار را برایت بکنم؟گفت:بله.پس عمرو نیز آن را بر یک سال تقسیم کرد و آن را به چند مصحف قسمت کرد.هر 12 بخش را یک جزء قرار داد و به این ترتیب 30 جزء شد و بین هر جزء با خطی از طلا فاصله گذاشت.»
در اینجا این نکته را اضافه میکنیم که به غیر از 7 مورد، سایر جزءهای 30 گانه عمرو بن عبید با جزوههای فعلی کاملا منطبق است و آن 7 مورد نیز اختلاف اندکی با تقسیمات فعلی دارد.
تفصیل این موارد تماما در«جمال القراء»، ذکر شده است که ما برای پرهیز از طولانی شدن کلام، از ذکر تفصیل آن خودداری میکنیم.
از بین علمای گذشته، اولین دانشمندی که این تقسیمبندی را به صراحت بیان کرده و گفته او در دست است، ابوعمرو دانی (15) (ت 444 ق)است که او نیز این تقسیم را به استادان خود مستند کرده است. (12) پس مبدأ تقسیم 60 تایی پیش از«دانی»است ولی آغاز آن دقیقا بر ما روشن نیست.
از طرفی این تقسیمبندی در قرآن ابن بوّاب که در آخر قرن چهارم در بغداد کتابت شده نیز دیده میشود.
طبق نقل سخاوی(شاگرد شاطبی)، شاطبی (16) (590 ق) این تقسیم را هنگام تعلیم قرآن به کار میبرده است.یعنی هر حزب(از 60 حزب)را در چهار روز قرائت میکرده است (17) .پس معلوم میشود تقسیم هر حزب به 4 ربع در زمان شاطبی معمول بوده ولی کاملا مشخص نیست که آیا او مبتکر این تقسیم بوده یا پیش از او دیگران آن را رواج دادهاند.
(1).علی بن محمد بن عبد الصمد، علم الدین سخاوی(558-643 ق)از علمای بزرگ قرائت است.ولادت او در مصر و وفاتش در شام بوده است.او در قرائت شاگرد شاطبی است.
برخی از تألیفات وی عبارتند از:«اقوی العدد فی معرفة العدد»، «الافصاح و غیة الاشراح فی القراءات السبع»، «جمال القراّء و کمال الاقراء»، «القصائد السبع فی المدائح النبویّة»
(2).سخاوی.جمال القراء و کمال الاقراء، ج 1، ص 313.
(3).شیخ علی محمد ضبّاع(ت 1376 ق)از بزرگان علم قرائت در مصر در دوران معاصر است.از جمله عنوانهای وی، «شیخ المقارئ مصر»، و«مراجع مصاحف مصر»میباشد.از ضبّاع تألیفات سودمندی در پارهای از«علوم قرآنی»به یادگار مانده است.از جمله:«الاضاءة فی بیان اصول القراءة»، «ارشاد المرید الی شرح القصید» در شرح شاطبیة، «اتحاف البررة بالمتون العشرة، فی القراءات و الرسم و الآی و التجوید»
(4).تنّبه به این نکته را مدیون دوست فاضلم، استاد سیّد مهدی سیف هستم.
(5).سخاوی.جمال القراء و کمال الاقراء، ج 1، ص 313 و 314.
(6).همان.در پاورقی جمال القراء مآخذ دیگری نیز برای این حدیث ذکر شده است که عبارتند از:سنن ابن ماجه، ج 1، ص 428.و نیز:مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 9.و همچنین:سنن ابی داود، ج 2، ص 56.
(7).کلینی.اصول کافی، ج 2، ص 601 و نیز ر ک:فیض کاشانی.تفسیر صافی، ج 1، ص 17.
(8).ر ک:عیاشی.تفسیر.ذیل تفسیر سوره بقره.ج 1، ص 43.
(9).ر ک:فیض.الصافی، ج 1، ص 18.
(10).ر ک:مرکز الثفافة و المعارف القرآنیة، علوم القرآن عند المفسرین ج 1 صص 259 تا 301 به نقل از:ابن تیمیة.التفسیر، ج 1، ص 24 تا 31.
(11).ر ک:ابوالفداء ابن کثیر.تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص 25.
(12).سخاوی.جمال القراء، ج 1، ص 378 و 379.
(13).عمرو بن عبید(80-144 ق).در زمان خود رئیس معتزله بود و به خاطر علم و زهدش و نیز ارتباطش با منصور عباسی، معروف است(اقتباس و تلخیص از:زرکلی. الاعلام، ج 5، ص 81).
(14).عثمان بن سعید، ابو عمرو دانی، (372-444 ق)اهل قرطبة، از علمای بزرگ علوم قرآنی است.از جمله تألیفات وی:«التیسیر فی القراءات السبع»، «المقنع فی مرسوم مصاحف الامصار»، «المحکم فی نقط المصاحف»، «جامع البیان فی القراءات السبع»، «شرح قصیدة الخاقانی فی التجوید»، «المکتفی فی الوقف و الابتداء» میباشند.
(15).ر ک:سخاوی.جمال القراء و کمال الاقراء، ج 1، ص 348 تا 354.
(16).ابو القاسم بن فیّره شاطبی اندلسی(538-590 ق)
از بزرگان علوم قرآنی است.از تألیفات وی میتوان به این آثار اشاره کرد:
«عقیلة اتراب القصائد فی بیان رسم المصاحف»، «ناظمة الزهر فی علم الفواصل»، «حرز الامانی و وجه التهانی»معروف به شاطبیة.
(17).ر ک:سخاوی:جمال القراء و کمال الاقراء، ج 1، ص 364 تا 377.